گزارش عملیات تیغه های داراباد ، توچال:
کوهستان الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجه
گزارش و تصاویر طبیعت ایران

چگونه بدانیم به اندازه کافی ورزش نمی کنیم؟ دستور العمل‌های ورزشی برای بچه‌های ۳ تا ۵ سال آیا عرق کردن باعث کاهش وزن و چربی سوزی می‌شود؟ علت حالت تهوع بعد از ورزش چیست؟ علت لرز کردن بدن چیست و چرا می‌لرزیم؟ چگونه بدانیم بدن مان کمبود کربوهیدرات دارد؟ اطلاعیه مهم! / خودداری از صعود به قلل مرتفع کشور به ویژه «دماوند»، «علم‌کوه» و «سبلان» در ایام تعطیل بهترین اپلیکشن های مخصوص کوهنوردان درخواست شفاف‌سازی در مورد خبر وقف کوه دماوند سلیت به جناب آقای دکتر «حمید مساعدیان» مسئول بخش جست‌وجو و نجات فدراسیون تسلیت فقدان کوه‌نورد فداکار زنده‌یاد «البرز زارعی» بررسی ساخت پد بالگرد به منظور ارتقای امداد رسانی هوایی در منطقه کوهستانی البرز مرکزی انعقاد تفاهم نامه با “بیمه سامان” / بهره‌مندی اعضای فدراسیون از شرایط ویژه انواع بیمه نامه‌ها بررسی ساخت پد بالگرد به منظور ارتقای امداد رسانی هوایی در منطقه کوهستانی البرز مرکزی آزمون‌های ورودی مربیگری درجه 3 کوه‌پیمایی تهران / تیر 1399 جلسه بررسی و مشکلات کوه‌های شمال تهران با شهرداری منطقه 1 گردهمایی اعضای منتخب ستاد اطلاع رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان گزارش تصویری / عملیات جستجوی هوایی جهت کوهنورد مفقود شده در منطقه علم کوه


گزارش عملیات تیغه های داراباد ، توچال:

گزارش عملیات تیغه های داراباد ، توچال:

انجمن پزشکی کوهستان ایران: جمعه عصر مورخ 26/10/93 ساعت 15.50 دقیقه سر سفره ناهار تو پایگاه بودیم که تلفن به صدا در آمد و پس از پاسخگویی فردی اظهار داشت که دیروز یعنی پنج شنبه دو نفر از دوستاشون رفتن قله داراباد و قصد داشتن جمعه از داراباد به توچال صعود کنن که متاسفانه قبل تیغه های دوم به دلیل خستگی زمین گیر شدن. از ایشون خواستم تلفن اون ها رو بهم بده که بعد از گرفتن شمارشون سریعا باهاشون تماس گرفتم و خواستم جایی که هستن و اوضاعشون رو برام تشریح کنن که مکانشون رو دقیقا قبل تیغه های دوم اعلام کردن و اوضاع رضا خوب و عماد کاملا خسته بود.

در اولین اقدام خواستم که جاشونو تغییر ندن و ی جای مطمئن و ایمن رو انتخاب کنن و بمونن و در اقدام بعدی با توجه به مکان خطر ناک و حساس و بعد مسافت درخواست امداد هوایی کردم . سریعا ی تیم 4 نفره آماده کردم و پس از تجهیز شدن و هماهنگی های انجام شده به سمت پارکینگ توچال راه افتادیم ، وقتی رسیدیم متاسفانه سازمان با توجه به اتمام ساعت پرواز با درخواست ما موافقت نکرده و سریعا به پایگاه برگشتیم.

ساعت حدود 18 بود ، ی تماس با رضا گرفتم و ازش خواستم که باز ی توضیحی از شرایط شون بده که جاشونو تغییر داده بودن و حدود 150 متر از خط الراس فرود اومده بودن و کارگاه زده بودن و طنابشون تو کارگاه لاخ شده بود و نمیتونستن جمع کنن. انجا ازشون خواستم که دیگه تحت هیچ شرایطی جاشونو تغییر ندن و باید همونجا بیواک کنن و سعی کنن خودشونو گرم نگه دارن و اقدامات اولیه رو انجام بدن و شدیدا ازش خواستم که نه با کسی تماس بگیره و نه جواب تلفن کسی رو بده که فکر کنم تا آخرین تماس من که ساعت 1.45 دقیقه 27/10/93 بود با همه حرف زده بود.

خوب با توجه به تمام موارد و هماهنگی هایی که انجام شد چون هنوز مشخص نبود که فردا پرواز در اختیار ما باشه تصمیم گرفتم که از کوهنوردان آشنا و افراد مورد تایید برای عملیات استفاده کنم و تماسی با دکتر مساعدیان گرفته از ایشون خواستم که اقدامات لازم رو انجام بدن که در عرض فکر کنم 15 دقیقه سیل تماس ها شروع شد.

خبر این موضوع به قدری سریع بین کوهنوردان پیچید که واقعا برام جای تعجب بود چون از شهرستانهای دور و نزدیک هم تماس می گرفتن و می خواستم بیان برای کمک که جای شکرش باقی هست که این چنین همنوردای دوست داشتنی داریم.

با توجه به مکان رضا و عماد و خطرناک بودن محلشون واقعا انتخاب نفرات برای تیم عملیات کار سختی بود بخاطر همین تو انتخاب نفراتم شدیدا وسواس خاصی به خرج دادم و از حدود 100 تماسی که با من گرفته شد فقط دونفر رو انتخاب کردم.

تیم رو 7 نفره بستم که 5 نفر از هلال احمر و 2 نفر از کوهنوردان آشنا و کاملا فنی بود.

حالا مسئله بعدی رسیدن به رضا و عماد بود که چندین گزینه برای رسیدن به اون ها وجود داشت:

1-پیمایش از مسیر قله داراباد و خط الراس و رسیدن به اونها که در سریع ترین زمان ممکن ما فردا ظهر بهشون می رسیدیم.

2-پیمایش قله کلک چال و لزون و عبور از تیغه های دوم و رسیدن به رضا و عماد که با توجه به شرایط منطقه این راه قدر زیادی ریسک داشت ولی سریع تر از راه اول بود.

3-پیمایش دره باغچه خلیل که دقیقا میرسید به قبل تیغه های دوم که این مسیر کاملا ریزشی با شیب تند که در مکان هایی به سنگ های حدو 5 تا 10 برخورد می کنه که باید صعود بشه ( فرود این مسیر رو در تابستان امسال خودم انجام داده بودم).

4-به وسیله بالگرد دقیقا به قبل تیغه های دوم منتقل بشم که جای تقریبا مناسبی جهت پیاده نمودن افراد وجود داره.

تمام این مسیر ها وجود داشت ولی به غیر مورد 4 زمان زیادی رو از دست می دادیم و همین طور پیمایش تو شب این مسیر ها (مسیر اول تا قله داراباد  و مسیر دوم تا قله لزون و مسیر سوم تا باغچه خلیل) امکان داشت زیرا برای ادامه باید ریسک می کردیم که غیر منطقی بود.

وقتی اهمیت و حساسیت موضوع به گوش دوستان من تو سازمان هلال احمر رسید و طی تماس هایی که با هم داشتیم و هماهنگی هایی که انجام دادیم خوشبختانه پرواز 100% بالگرد درصورت مساعد بودن شرایط جوی صورت گرفت و قرار شد تیم ما راس ساعت 6.45 دقیقه 27/10/93 تو سازمان هلال احمر پد پرواز باشه.

با هماهنگی هایی که صورت گرفته بود تا حدودی خیالم راحت شد ولی شب مانی رضا و عماد شدیدا ذهنم رو درگیر کرده بود که طی آخرین تماسم که ساعت 1.45 دقیقه بود خداروشکر شرایط شون مساعد بود و از سرمای شدید رنج می بردن که توصیه های لازم رو بهشون کردم.

ساعت حدود 2.30 دقیقه بعد از محیا نمودن وسایل و کم و کسری هایی که تو پایگاه داریم برا بچه ها خوابیدیم و ساعت 5 بیدار شدم و بچه هارو بیدار کردم و آماده شدیم.

تیم ما شامل : حامد ارشدی فرد ، اشکان افشار ، محمد نبی خانی ، امید رحمانی ، فرزاد کوشا ، مهدی جباریان ( گروه کوهنوردی همت شمیران ) و مهیار کفاش ( گروه کوهنوردی خانه) بود.

راس ساعت 6.45 دقیقه ما پد پرواز سازمان بودیم و حدود ساعت 7 با دیدن کاپیتان گودرزی و کادر پروازی ایشون انگار دنیا رو بهم دادن. با ایشون هماهنگی های لازم رو انجام دادم و سناریو رو با هم مرور کردیم و رفتیم که آماده پرواز بشیم.

بالگرد راس ساعت 7.35 دقیقه با تیم هفت نفره ما از زمین بلند شد و ایستگاه 1 توچال نشستیم و طبق برنامه 4نفر از تیم ما پیاده شده و 3 نفر به همراه کادر پرواز وارد منطقه شدیم و شروع به جستجو نمودیم ، کادر پرواز ی نقطه جی پی اس داشت که وقتی رو نقطه قرار گرفتیم فاصله زیادی با خط الراس داشتیم و من نطقه ای که شب قبل تهیه کرده بودم رو در اختیار کاپیتان گذاشتم و شروع به جستجو نمودیم که اثری ازشون نبود.

ی تیم 3 نفره از هیات کوهنوردی استان تهران شبانه خودشون رو به قله داراباد رسونده بودن که وقتی ما وارد منطقه شدیم همچنان رو قله بودن به پیشنهاد کاپیتان رقتیم رو قله داراباد و یکی از اون سه نفر رو سوار بالگرد کردیم به این بهانه که شاید انها رو شبانه از طریق نور هدلامپ دیده باشن که مکانی که این دوستمون می گفتن حدود قله کلک چال بود که انجا رو هم جستجو کردیم ولی اثری ازشون نبود.

جستجو رو با توجه به شناخت من به منطقه ادامه دادیم که یک لحظه پتو نجات بچه ها رو دیدم و تا به کاپیتان گفتم کاپیتان گفت ی نقطه رو نشونه کن که متاسفانه گمشون کردم و باز ادامه دادیم تا دیدمشون و رفتیم بالا سرشون.

سناریو به این صورت شد که تا حد ممکن نزدیکشون بشیم و با توجه به اینکه من صبح با رضا حرف زده بودم قبل پرواز ازش خواسته بودم که ذهنشونو برا این کار اماده کنن که امکان داره توسط هویست به بالا کشیده بشن تجهیزات فنی خودشونو آماده کنن و به همین روش هر دو انها رو به بالگرد انتقال دادیم.

وقتی بچه ها به بالگرد منتقل شدن تقریبا حال مساعد خوبی داشتن. به ایستگاه یک توچال برگشتیم همگی از پرواز پیاده شدیم و از کاپیتان گودرزی عزیز و کادر پروازی خداحافظی کرده و پرواز به سمت سازمان رفت و ما هم به سمت پایگاه دربند و شعبه شمیرانات رفتیم.

خاتمه عملیات حدود ساعت 9.15 دقیقه صبح

وقتی رسیدیم دربند هوای بالا به طرز عجیبی دگرگون شد و ارتفاعات بالا در مه غلیظی فرو رفت.

 

در پایان تشکر ویژه می کنم از کاپیتان گودرزی

کادر پرواز که متاسفانه اسامی شون رو نمیدونم

آقای دکتر ناصر چرخساز سرپرست سازمان امداد و نجات

آقایان : اسماعیل اسکندری ، بهروز مقدسی ، خطیبی ، فراهانی ، علی افشار ، امیر حسین خسروی ، ابوالفضل زمانی ، سعید حیدری ، دکتر مساعدیان ، مجید حسین پور ، مهندس رمضانی.

 خدارو شاکریم که ی عملیات سخت با برنامه ریزی دقیق و کار گروهی به ی عملیات ویژه موفق مبدل شد و مزد زحماتمون به نجات جان دو همنورد عزیزمون رضا و عماد مبدل شد.

به زودی گزارش تصویری و فیلم این عملیات تقدیم حضورتان می گردد.

حامد ارشدی فرد - 28/10/93

 




:: موضوعات مرتبط: اطلاعیه، ،

نویسنده : علی عسگری تاریخ : سه شنبه 30 دی 1393



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به کوهستان الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجه مي باشد.